از پنجره بیرون رو نگاه میکنم . هوا ابریه و زمین هنوز از بارون دیشب خیس. الان ساعتیه که باید بچه مدرسه ای ها تعطیل میشدند. صدای خندیدناشون دنبال هم کردناشون یا گاهی دعوا پسرها با هم میومد و من از شنیدنش دلم شاد میشد.
اما الان جز یکی دو نفر ماسک زده که با احتیاط از تو پیاده رو رد میشن کسی نیست . مادری دست دو تا پسر دوقلوشو محکم گرفته تا پسر بچه های شیطون که کج و ماوج راه میرن دستشونو به جایی نزنن . .یاد وقتی میفتم که تو راه پارک می رفتیم  با آوینا و ارغوان سه تایی جفت پا میپریدیم روی برگهای خشک و خیس توی پیاده رو و از صدای خش خشون می خندیدیم . بعد میگفتیم دوباره بهار میاد درختا شکوفه میزنن بازم میایم پارک اینبار روی گلپرهایی که از درختها میریزن زمین میپریم .
چه دوره بی رحمی. که عده ای جایی بشینن و برای کشتن مردم جهان برنامه ریری کنن.

 

تق و تق و تق
خش و خش و خش
صدا میکنن
زیر کفشامون
برگهای خشک و
ترِ خیابون
من و آوینا
میدُویم با هم
روی برگای
کف خیابون


چی به چیه

تکه ای از داستان سوپر استار 2

کجا کلاس داستان نویسی برم

فصل مدرسه

خش ,هم ,تق ,رو ,روی ,ای ,تق و ,خش و ,تا پسر ,با هم ,پیاده رو

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اطلاع رسانی سعید رضائی کرماشان دیار خوش نیشان مطالب جدید حقوقی و فقهی وبلاگ گروه آموزشی آزمایشگاه علوم تجربی متوسطه دوم استان کرمانشاه دانلود رایگان مقاله moojfilm وبگاه دکتر مهدی نعمتی دارالترجمه رسمي مطهري186 رهپویان علم و دانش ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد